رفتن عسل کوچولو به پارک ارم
من و بابا جمعه 08/06/92 با عسل کوچولو رفتیم پارک ارم ما هر دو مون خیلی سال بود نرفته بودیم موقع رفتن رفتی عقب نشتی قربونت برم که دیگه خانوم شدی و تنهایی میری عقب میشینی به خورده برای خودت بازی کردی بعد خوابت برد ولی انقدر که عسلم بچه سرحال و پر جنب و جوشی هستی تا می خوابی دلمون می گیره طوری که خودم سعی کردم بیدارت کنم بعد از بیدار شدنت یه خورده که گذشت سرحال شدی با شیرین زبونیات کلی ما رو خندوندی خلاصه وقتی رسیدیم تهران ، اولش رفتیم فروشگاه هایپر استار که فروشگاه بزرگ و شیکی بود و شما هم طبق معمول هر پاساژ و فروشگاه، ماشین سوار شدی موقع برگشت از فروشگاه کیفت رو که عقب همون ماشین گذاشته بودم یادم رفت که بردارم سریع گفتی کیفم کیفم ، کلی از حواس جمع دخترم حال کردیم . بعد هم رفتیم پارک و شما هم بازی کردی بهت خوش گذشت ولی من بابایی هیچی سوار نشدیم چون خیلی شلوغ بود و صف های طولانی برای هر بازی بود و در ضمن باید هر کدوم تنهایی سوار میشودیم که حال نمی داد بنابراین بی خیال شدیم .واین جمعه هم جمعه خوبی شد و خوش گذشت .
و حالا به روایت عکس
موقع رفتن توی حیاط تب عکس گرفتن شما و بابا ناصر
داری برای خودت بازی می کنی
فروشگاه و ماشین بازی
تا به غرفه اسباب بازی ها که رسیدیم گفتی خودم میام سریع پیاده شدی برای بازرسی
بازی بولینگ
به سفارش شما که فرمودید :بلیم آندویج بخوریم ، توی محیط رستوران و فست و فود غذا خوردن رو دوست داری و میگی بلیم تو مغازه بخوریم