یه جمعه بهاری
جمعه 3/3/92 همراه با مامانی و عزیز و مامان بزرگم ، رفتیم باغ بابابزرگم ( خدابیامورزه بابابزرگم رو که انسان بزرگ و شریفی بود وقتی شما یک ماه و نیمه بودی فوت کردند.)
همه جا حسابی سرسبز شده و ما ناهار رو بردیم بعد هم یک سری دیگه از فامیل ها آمدند حسابی شلوغ شد و این طوری بیشتر خوش گذشت شما هم حسابی بازی کردی و مخصوصاً آب بازی رو خیلی دوست داشتی که می گفتی : آب بازی دوش دارم ، بلیم آب بازی ، تا غروب آونجا بودیم حسابی خوش گذشت و من برای امتحانات روحیه گرفتم .
این هم عکس های باغ
قربونت بشم که گل چیدی ،
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی