10 ماهگی
این عکس ١٠ ماهگیت که با تلی که محسن دایی برات آورده انداختی
محسن دایی یک عالمه برات گل سر آورده یه شبعه از مغازه شون را خانه مازدن اگه بدونی چقدر تو گل سر داشتی من هم هر روز یه مدل را به موهات می زدم راستی تنها گل سر نبود هر وسیله ای که تو مغازشون داشتن نمونه قشنگ آن را اول برای تو میاورد خلاصه تو هر چی گلسر داری محسن دایی و بابامهدی بهت دادن محسن دایی خیلی خیلی دوست داره هر دفعه بره تهران برای خرید یه چیز جدید برات میاره قشنگ ترین ها را از وسایل مغازه اول برای تو کنار میزاره ، مشهد هم که رفته بود برات اسباب بازی آورده بود تبریز هم که رفته مسافرت 2 تا سوغاتی باحال برات آورده تو هم محسن دایی را خیلی دوست داری وقتی میگم محسین دایی کو تو در را نگاه می کنی که ببنی میاد .
دیروز صبح محسن دایی حسابی بازیت داده بود تو هم خیلی خوشت میاد باهاش بازی کنی قش قش می خندی وقتی من از سرکار برگشتم سریع آمدی بغلم و زود خوابت برد و حسابی چند ساعت خوابیدی
اصلاً اهل پستونک خوردن نیستی این عکس هم این طوری شد که پستونک رو گذاشتم توی دهنت بعد فورآً عکس انداختم چون سریع درآوردی