ست هایی پاییز93 مامانی دوز برای نوه گلش
عاشقانه های من و دخترم در آبان و اذر 93
دلنوشته بابا
دختر که باشی نفس بابایی لوس ِ بابایی عزیز دردونه بابایی حتی اگر بهت نگه . دستت رو میذاره روی چشماشو میگه : این تویی که به چشمای من سوی دیدن میدی خلاصه دختر یک کلام .... نـــفــــس بـــابــــاســــت ... ...
نویسنده :
بهاره مامان الینا
10:16
چهارمین سال شرکت در همایش شیر خوارگان حسینی
امسال در تاریخ 19/08/93 مصارف با 6 محرم الینا جونم در 3 سال و 6 ماهگی برای چهرمین بار در همایش شیرخوارگان حسینی شرکت کرد و بار دیگر سلامتی دخترمان را بیمه کردیم با توجه اینکه هرسال از سال قبل شلوغ تر میشه عکس انداختن در اون شرایط خیلی سخته و من تونستم فقط یه عکس فوری ازت بیندازم امسال برات طبل خریدیم که با بابا بری توی دسته های عزاداری بزنی ولی امسال کل عاشورا و تاسوعا بارون امد به خاطر همین نشد ...
نویسنده :
بهاره مامان الینا
9:46
لحظه های پاییزی زندگی شیرین زبون ما
آرامش زندگیم
کودکم آرام آرام قد می کشد و من در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم... او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم... او می خندد و من از شوق ِ حضورش اشک می ریزم... او آرام در آغوشم آرام می گيرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم... او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند... او بازی می کند... کودکانه... می پرد ...حرف می زند... به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید! و من... کودکانه... در سایه بزرگیش پنهان می شوم تا از گرمای دست نوازش...
نویسنده :
بهاره مامان الینا
9:35
گوشواره انداختن دختر خوشگلم
بالاخره مامان تصمیم گرفت گوشهای دختر خوشگلشو گوشواره بندازه صد البته اسرار خودت بی تاثیر نبود گلم روزدوشنبه 01/07/93 همراه با بابا ناصر رفتیم و گوشوهات رو سوراخ کردیم ...
نویسنده :
بهاره مامان الینا
11:25