الیناجانالیناجان، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

پرنسس کوچولوی ما

مهر 94 = شروع مهد کورک دختر نازم

1394/8/27 8:40
567 بازدید
اشتراک گذاری

 شروع مهد کودک پرنسس کوچولو

مهر ماه امسال برامون یکی از متفاوت ترین ها بود و با شروع مهر  امسال دختر نازم یه مرحله جدیدی از زندگیش اش رو شروع کرد. الینا جونم، خودت هم خیلی خوشحال بودی از اینکه می خواستی مهد کودک رو شروع کنی البته بهمون میگی نگین مهد کودک بگین مهد از کودکش خوش نمیادچشمکقه قهه

و اما با شروع مهد کودکت یه استراحتی هم به مامانی دادیم و دوباره از همین جا تشکر ویژه ازش داریم که توی این چند سال زحمتت رو کشیده و نه تنها مامانی بوده بلکه یه مربی شاد و پرانرژی هم برات بوده که باعث شد دخترمون دختری با روحیه شاد و پرانرزی بار بیادمحبتمحبتمحبت

 اسم مهد کودکت=مهد کودک شاپرک،( که با کلی تحقیق اینجا ثبت نامت کردم )

اسم مربی هات=ملیحه جون و حدیثه جون ،(که فوق العاده اند ملیجه حون یکی از بهترین مربی هاست ومربی شادی و پرانرژی هستش و حدیثه جون ،کمک مربیه که دختری فوق العاده مهربونه )

شما از  ساعت 8.30 تا 12.30 به صورت نیمه وقت در مهد کودک هستی که برنامهای مهد تون به صورت زیر و کلاس های لگو هم داخل مهد به صورت جداگانه ثبت نام کردیم که جز برنامه های فوق برنامه به حساب میاد، برنامه غذایتون هم ساعت 10 میان وعده  بهتون میدن و ساعت 11 میوه می خورین 

برنامه هایتون در طول هفته

شنبه : ایروبیک همراه با خانم زهره آدینه

یکشنبه : زبان انگلیسی همراه با نازی جون ( خانم صادقی)

دوشنبه : شعر و سرد همراه با عموفرامرز نصیری (که یکی از موزیسن های صدا و سیما است که براتون آهنگ می زنه و مربیتون شعر رو با هاتون تمرین میکنه + کلاس لگو که توسط مربی دیگه ای آموزش داده میشه و قراره بهمون کارنامه کارهاتون رو بدن

سه شنبه : آموزش نقاشی همراه با خانم یعقوبیان

چهارشنبه : سفال و خمیر بازی  که آموزش توسط خود مربی هاتونه

پنج شنبه : تعطیل و برنامه زنگی طبق روال قبل خواب تا ساعت 10 برنامه بازی و شادی توسط مامانی

و اما عکس ها

 

اولین روز مهد 94/07/01 از زیر قرآن ردت کردیم و با ذوق فروان رفتیم سمت مهدت،من هم مرخصی گرفتم که کامل پیشت باشم

 

خیلی خوشحال بودی

جذب مربی هاتون برای بچه ها خیلی عالی بود طوری که شما سریع جذب مهد شدی کلی توی حیاط ورزش و بپر پبر و شادی کردین

روز اول از این کلاس به اون کلاس مهمونی میرفتین که خیلی بامزه بود

اول مهر امسال مصادف بود با عید قربان که این بع بعی رو برای عید قربان بهتون دادن که توش خوراکی بود

یکی از بچه ای کلاستون سیده و به مناسبت  عید غدیر بهوتن عیدی داد محبت

کاردستی به مناسبت عید غدیر

کاردستی به مناسبت روز آتش نشانی وآموزش شماره 125

کاردستی به مناسبت روز جهانی کودک

کتاب های آموزشی ( اولین کتاب های درسیت)

و اما اولین دعوت نامه اولیا ( ای جانم عسلم وقتی این دعوت نامه رو دیدم کلی برام هیجان داشتمحبت )

و اما این داستان ادامه دارد .......................

پسندها (4)

نظرات (3)

مامان آنیسا
27 آبان 94 9:22
چقدر خوب که مهد رو دوست داری و را حت باهاش کنا راومدی خیلیا سخت با مهد کنار می یان البته مربی هم خیلی مهمه ایشالا که همیشه اوضاع بر وفق مرادت باشه عزیزم مرسی مامان انیسا عزیر ان شاءالله که آنیسا جون همیشه موفق باشن بله الینا خیلی زود با مهد کنار آمد اصلا با اصرار خودش رفت مهد
مامان زهره
27 آبان 94 10:03
سلام خوشگلم چقدر ماه ی تو خیلی دوست داشتنی هستی تو مهد هم خیلی بهت خوش میگذره امیدوارم همیشه شاد وسلامت باشی خوشگلم دوستت دارم مامان آریا عزیز ممنون از شما ان شاءالله همیه بچه ها همیشه شاد و سرحال باشن
مامان مهری
30 آبان 94 13:24
سلام. . تبریک می گم شروع این دوره جدید رو. امیدوارم توی تمام مراحل زندگی موفق باشی. مرسی مهری جان