پرنسس کوچولوی ما

امروز پنج شنبه 28 اسفند 93 میخام آخرین پست امسال رو هم بزارم همیشه از نوشتن آخرین دلم میگره ولی این آخرین یعنی شروع سبزی دیگر ، امسال هم با تمام خوبیها و بدیها تمام شد دختر من یکسال بزرگتر شده و بزرگ شدنت کاملاً محسوسه مخصوصاً تو اخلاق و رفتارت، امسال خبرهای خوب  زیاد بودند و ما خدا رو بابت همشون شاکریم از اتفاق خوب می تونم برگزاری جشن نامزدی محسن دایی و تمام مراسم های قشنگشو که با ذوق و آرزوی تمام برای برادر گلم داشتیم بگم و ناگفته نماند امسال بیشتر دختر و پسرهای فامیل نامزد کردند و سال 94 ما کلی عروسی داریم و من از همین جان آرزوی خوشبختی برای همشون خصوصاً برای دایی محسن عزیزم دارم و عید امسال ساعت 2 و پانزده  دقیقه بامداد شنبه ا...

ای گل من ای گل من ای دختر خوشگل من عزیز و دردونه من ای گل گلخونه من تو دختر ناز منی خوشگل و طناز منی قربون خنده هات برم تو پر پرواز منی دل منو برده چشات دلم اسیر خنده هات عروسک قشنگ من قربون اشک بی صدات همه دنیا یه طرف دختر نازم یه طرف بدون شرح از 3 سال و 10 ماهگی     ...

دختر که باشی   نفس بابایی     لوس ِ بابایی     عزیز دردونه بابایی     حتی اگر بهت نگه .     دستت رو میذاره روی چشماشو میگه :    این تویی که به چشمای من سوی دیدن میدی      خلاصه دختر      یک کلام ....    نـــفــــس بـــابــــاســــت ... ...

امسال در تاریخ 19/08/93 مصارف با 6 محرم الینا جونم در 3 سال و 6 ماهگی برای چهرمین بار در همایش شیرخوارگان حسینی شرکت کرد و بار دیگر سلامتی دخترمان را بیمه کردیم با توجه اینکه هرسال از سال قبل شلوغ تر میشه عکس انداختن در اون شرایط خیلی سخته و من تونستم فقط یه عکس فوری ازت بیندازم امسال برات طبل خریدیم که با بابا بری توی دسته های عزاداری بزنی ولی امسال کل عاشورا و تاسوعا بارون امد به خاطر همین نشد ...