الینا جونم در ١٣.٥ ماهگی:
دیگه چهار دست و پا نمیری خیلی خوشگل راه میری . شروع کردی به حرف زدن یه چیزهای میگه مثلاً : بابا - ماما - ایی - اژیژ - در ضمن خیلی شیطون شدی کارهات خیلی بامزه و خندار شده . این ماه رفتیم عروسی اولین عروسی بود که می بردمت ولی خیلی شیطونی کردی محمدرضا پسرعمه ات یاد گرفته بهت میگه الینا کوپول و وقتی میگه ما کلی می خنمدیم آخه خیلی بامزه میگه تو هم خیلی دوست داری باهاش بازی کنی راستی نازنینم این روزها روزهای امتحاناتم روزهای سختی دارم می گذرانم هم درسهام سنگینه و هم مجبورم ساعاتی دور از تو باشم البته به شما که بد نمیگذره چون بابایی حسابی تو حیاط بازیت میده و پارک میبردت تو هم که دردری هستی حسابی بهت خوش میگذره و ...
نویسنده :
بهاره مامان الینا
9:45